سه شنبه# #،# #29# #بهمن# #1398

در چند و چون نرخ بالای طلاق در ایران

اشتراک گذاری

"در چند و چون نرخ بالای طلاق در ایران" عنوان یادداشتی است از دکتر حامد بخشی، عضو هیات علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی خراسان رضوی که با ارائه آمار طلاق در سال 97 و شش ماه ابتدای 98 نگاشته شده است؛ متن کامل این یادداشت را در ادامه می توانید بخوانید:

نرخ طلاق در ایران در سال 97 برابر با 2.13 نفر در هر 1000 نفر برآورد می شود، در حالیکه نرخ ازدواج در همین سال برابر با 6.72 نفر در هر 1000 نفر جمعیت ایران بوده است. اگرچه آمار طلاق در ایران چیزی نزدیک به کشورهای اروپایی همچون آلمان، فرانسه و ایتالیا است، اما با در نظر گرفتن نسبت جمعیت روستایی بالاتر کشور ما، سطح توسعه یافتگی و نیز انتظاری که حاکمیت جامعه از استحکام نهاد خانواده دارد، همواره این میزان نگران کننده ارزیابی گردیده است. از آنجا که یک پایه استدلال بسیاری از ضوابط روابط جنسیتی در جامعه ما، استحکام خانواده عنوان می شده، انتظار می رود تا شاخص هایی همچون نرخ ازدواج و طلاق که نشان دهنده استحکام خانواده است، در این کشور به مراتب بیشتر از کشورهایی باشد که در آنها بسیاری محدودیت های اجتماعی جنسیتی حذف شده است.

بر اساس آخرین آمار ارائه شده، در شش ماه اول سال 1398 تقریبا به ازای هر سه ازدواج یک طلاق ثبت شده است. همچنین جالب است بدانیم بر اساس داده های درگاه ملی آمار، حدود یک سوم طلاق ها در دو سال اول زندگی مشترک، و نیمی از آن ها در چهار ساله اول زندگی مشترک به وقوع پیوسته است. رشد نرخ طلاق و کاهش نرخ ازدواج نیز واقعه ای همنوا با بسیاری از کشورهای اروپایی است.

واقعیت این است که با وجود نامطلوب بودن شکستن یک پیوند زناشویی و اثرات سوء آن بر زوجین، نرخ بالای طلاق را بایستی به عنوان یک واقعیت زندگی در جامعه نوین پذیرفت. در پرتو توانمند شدن اقتصادی زنان برای پیشبرد مستقل زندگی خود، ساختار انتظارات زناشویی متفاوت شده و نرخ بالاتری از طلاق ها را نسبت به جامعه سنتی رقم می زند. این ساختار را در گام اول بایستی پذیرفت و در صدد درک و همنوایی با آن برآمد.

عدم درک درست از ساختارهای اجتماعی متفاوت جامعه جدید ایرانی و تلاش برای تنگ کردن دریچه طلاق، صرفا پوشاندن صورت مساله در جهت حفظ وجهه و ویترینی است که دوست داریم از جامعه خود به دنیا و خود ارائه دهیم. اقداماتی همچون طولانی کردن مسیر قانونی اقدام به طلاق، و اخیرا سهمیه بندی ارائه مجوز طلاق ممکن است در کوتاه مدت و به طور صوری آمار طلاق را پایین بیاورد، اما چنین اقدامات قهری برای کاهش شاخص های اجتماعی موجب مفاسد دیگری همچون افزایش روابط فرازناشویی می گردد.

راه حل نرخ بالای طلاق را بایستی در ابتدای تشکیل پیوند زناشویی جستجو کرد نه در پایان آن! وقتی ازدواج ها شتابزده و صرفا برای مشروع سازی رابطه دختر و پسر مجرد انجام می شود و یا بخش عمده ای از انگیزه جوانان برای ازدواج، در یافتن محمل مشروعی برای ارضای غرایز جنسی خلاصه می شود، نمی توان انتظار پایداری در رابطه زناشویی شکل گرفته داشت. چه بخواهیم و چه نخواهیم، در جامعه کنونی بلوغ اجتماعی جوانان برای ازدواج به تاخیر افتاده در حالیکه بلوغ جنسی آنان تغییری نیافته است. افزایش فاصله این دو، در کنار انحصار ارضای غرایز جنسی در ازدواج، موجب گردیده که بسیاری دختران و پسران، در هیجان با هم بودن عاطفی و جنسی، به سایر مسایل و لوازم یک زناشویی پایدار کمتر فکر کنند. در نتیجه مشکلات واقعی یک پیوند زناشویی، پس از اولین ماه های زندگی مشترک زیر یک سقف خود را نشان می دهد. به این مساله بایستی اضافه کرد که بسیاری از دختران و پسران اساسا شناختی از جنس مخالف خود پیش از ازدواج ندارند. در مدارس نیز چنین مسایلی تدریس نمی شود. هر کدام از زوجین، دیگری را به لحاظ ویژگی های روانشناختی فردی همچون جنس خود با قدری تفاوت می پندارد و از رفتار های متفاوت او متعجب و پس از مدتی معترض می گردد. چنین مشکلات بنیادینی برای جامعه ما که یک پا در سنت و یک پا در مدرنیته دارد، زمینه ساز نرخ بالای طلاق، و به دنبال آن افزایش ریسک طلاق در ازدواج و کاهش نرخ ازدواج می شود. نتیجه آنکه، برای کاهش طلاق بایستی سنگ بنای ازدواج را صحیح نهاد نه اینکه مسیر طلاق را هر چه بیشتر مسدود کرد!

اخبار