کتاب "اقتصاد" با ترجمه عضو هیات علمی پژوهشکده گردشگری جهاددانشگاهی منتشر شد
کتاب "اقتصاد" با ترجمه دکتر جعفر خیرخواهان- عضو هیات علمی پژوهشکده گردشگری جهاددانشگاهی- روانه بازار کتاب کشور شد.
به گزارش خبرنگار پژوهشکده گردشگری جهاددانشگاهی، این کتاب به نویسندگی پارتا داسگوپتا و ترجمه دکتر جعفر خیرخواهان-عضو هیات علمی پژوهشکده گردشگری جهاددانشگاهی- در قطع جیبی و در 260 صفحه همراه با تصاویری مرتبط به موضوع اصلی کتاب توسط نشر ماهی انتشار یافته است.
کتاب فوق از مجموعه مختصر و مفید که به تازگی توسط نشر ماهی منتشر شده است یکی از صدها کتاب انتشارات دانشگاه آکسفورد است. انتشار این مجموعه که تعداد عناوین آن هماکنون به چهارصد عدد نزدیک میشود از سال 2000 میلادی شروع گردید.
در این مجموعه سعی شده است همه موضوعات جالب و دانشهای مهم بشری پوشش داده شود. مخاطب این کتابها خوانندگان عمومی و نیز دانشجویان و حتی پژوهشگران هستند.
ناشر این مجموعه در مورد هر عنوان به سراغ یک کارشناس متبحر و شناختهشده در آن موضوع رفته است که توان نویسندگی بالایی نیز داشته باشد. نویسنده هر کتاب نیز با ترکیب دادههای واقعی، تحلیل علمی، ایدههای جدید و شور و شوق ایجاد کردن در خواننده باعث میشود تا موضوع به شکل چالشی در آید و خواننده با اشتیاق بسیار و به آسانی کتاب را بخواند. انتشار این مجموعه توانسته است شکاف دانش عموم مردم را در هر موضوع خاص بسیار کاهش دهد و علوم را فراگیر و همگانی سازد.
نشر ماهی اقدام به ترجمه تدریجی برخی عناوین برگزیده از این مجموعه کرده است که کتاب اقتصاد چهاردهمین مجلد از آن است و میتواند مورد استفاده هر کسی قرار گیرد که علاقهمند به علم اقتصاد، نظام پولی، سرمایهداری و توسعهیافتگی کشورهای جهان سوم است و از خواندن آن لذت ببرد.
نویسنده این کتاب، پارتا داسگوپتا اقتصاددان بنگلادشیالاصل و استاد دانشگاه کمبریج انگلستان است. از وی مقالات و کتب بسیاری در حوزههای مهم اقتصادی به نگارش درآمده است.
این کتاب مصور با 260صفحه حجم از هشت فصل تشکیل شده است. نویسنده برای جذاب کردن مطالب و مفاهیم اقتصادی از دو نوه فرضی خود به نام دستا و بکی استفاده کرده است که در صفحات مختلف کتاب حضور دارند. این دو یکی در کشور بسیار فقیر اتیوپی و دیگری در کشور بسیار ثروتمند امریکا زندگی میکنند. نویسنده با برجستهکردن تفاوتها و تضادهای آنها از حیث نهادهایی که در این دو کشور حاضر و غایب هستند سعی کرده است فقر و ثروت و توسعهنیافتگی و توسعهیافتگی را توضیح دهد. کتاب بدین منظور از مفاهیم و عوامل مهم اقتصادی از قبیل انتخابهای فردی، سیاستهای ملی، کارایی،عدالت، توسعه، پایداری، تعادل پویا، حقوق مالکیت، بازارها و کالاهای عمومی استفاده میکند. برای مثال در فصل یک کتاب با ارائه جدولی خیلی ساده نشان میدهد که کشورهای فقیر و ثروتمند در انواع شاخصهای اقتصادی و اجتماعی چقدر با هم فاصله دارند.
ارزش دیگر کتاب اقتصاد اینست که سعی کرده است علم اقتصاد را به سایر رشتههای دانش بشری از قبیل تاریخ، سیاست، جامعهشناسی، انسانشناسی، جغرافیا، بومشناسی و محیطزیست و... مرتبط سازد و ارتباط اقتصاد را با زندگی روزمره مردم نشان دهد و اکتشافی انسانی از یک موضوع کاملا فنی داشته است.
کتاب از یک مقدمه به شکل سخن آغازین و هشت فصل و سخن پایانی تشکیل شده است. فصول کتاب به شرح زیر هستند:
1- تاریخ اقتصادی کلان؛ 2- اعتماد؛ 3- اجتماعات؛ 4- بازارها؛ 5- علم و فنآوری به مثابهی نهاد؛ 6- خانوار و بنگاه؛ 7- توسعهی اقتصادی پایدار؛ 8- رفاه اجتماعی و دولت دموکراتیک.
گزیدهای از مطالب کتاب که اینگونه شروع میشود در ادامه آمده است:
جهان بکی
بکی 10 سال دارد و همراه با پدر و مادر و برادر بزرگتر خود، سام، در حومه شهری در منطقه مید وِست [ایالتهای غرب میانه] آمریکا زندگی میکند. پدر بکی برای یک بنگاه حقوقی متخصص در امور املاک و مستغلات کار میکند. درآمد سالانه وی بسته به مقدار سود بنگاه تا حدودی متغیر است، اما بهندرت کمتر از 145،000 دلار آمریکا میشود. والدین بکی در دانشکده با همدیگر آشنا شدند. مادر بکی چند سالی در یک بنگاه انتشاراتی کار میکرد اما وقتی سام به دنیا آمد تصمیم گرفت تمام وقت خود را صرف بزرگکردن بچه و امور خانه کند. اکنون که بکی و سام به مدرسه میروند، او به فعالیت داوطلبانه در زمینه مسائل آموزشی محلی میپردازد. خانواده بکی در خانهای دوطبقه زندگی میکنند، خانهای با چهار اتاق خواب، دو حمام در طبقه بالا و یک توالت در طبقه پایین، یک اتاق بزرگ پذیرایی ـ ناهارخوری، آشپزخانهای امروزی و یک اتاق نشیمن در زیرزمین. تکهزمینی هم پشت خانه هست (حیاط خلوت) که از آن برای فعالیتهای اوقات فراغت خانواده استفاده میشود.
با اینکه بخشی از این مِلک در رهن بانک است، والدین بکی مالک مقداری سهام و اوراق قرضهاند و در شعبه محلی بانکی سراسری حساب پسانداز دارند. پدر بکی و بنگاهی که در آن کار میکند مشترکاً حق بیمه بازنشستگی وی را میپردازند. او هم چنین هر ماه مبلغی در چارچوب یک طرح سرمایهگذاری با مشارکت بانک میپردازد که هزینه تحصیلات دانشگاهی بکی و سام از محل آن تأمین خواهد شد. جان و مال اعضای خانواده بیمه شده است. والدین بکی اغلب گوشزد میکنند به علت مالیات بالایی که به دولت فدرال میپردازند، باید در خرج پول دقت کنند و همین کار را هم میکنند. با همه اینها، آنها دو خودرو دارند، بچهها هر تابستان به اردو میروند، و خانواده به محض پایان یافتن اردو به مسافرت دستهجمعی میرود. والدین بکی همچنین به بچهها یادآوری میکنند که نسل آنها رفاه و امکانات بسیار بیشتری نسبت به نسل فعلی خواهند داشت. بکی میخواهد محیط زیست را نجات دهد و اصرار دارد با دوچرخه به مدرسه برود. آرزوی وی این است که روزی پزشک شود.
جهان دستا
دستا حدوداً 10 سال دارد و همراه با والدین و پنج خواهر و برادر خود در روستایی در منطقه گرم استوایی جنوب غربی اتیوپی زندگی میکند. خانواده وی در یک کلبهی گِلی دو اتاقه با سقف پوشیده از علف سکونت دارند. پدر دستا در نیم هکتار زمینی که دولت به او داده است ذرت و تِف میکارد (تف نوعی غله خاص اتیوپی و محصول اصلی آن کشور است). برادر بزرگتر دستا در کارهای کشاورزی به پدر کمک و از احشام خانوار شامل یک گاو، یک بز و چند مرغ مراقبت میکند. مقدار اندک تِف تولیدی در ازای پول نقد فروخته میشود، اما بخش عمده ذرت تولیدی به مصرف روزانه خانوار میرسد. مادر دستا در تکهزمین کوچک کنار کلبه کلم، پیاز و اِنسِت میکارد (انست هم نوعی ریشه خوراکی دایمی است که غذای اصلی مردم اتیوپی را تشکیل میدهد). او برای کمک به درآمد خانواده از ذرت نوعی نوشیدنی محلی درست میکند. او چون مسئولیت آشپزی، نظافت و نگهداری و مواظبت از بچهها را بر عهده دارد روز کاریاش معمولاً 14 ساعت طول میکشد، اما در همین مدت طولانی هم بهتنهایی از عهده همه این وظایف برنمیآید. (فقط خود پختوپز 5 ساعت یا بیشتر وقت میبرد، چون همه مواد لازم برای تهیه غذا خام هستند.) از همین رو دستا و خواهر بزرگترش به مادرشان در کارهای روزمره خانه کمک و از خواهر و برادر کوچکترشان مراقبت میکنند. برادر کوچک دستا به دبستان محلی میرود، ولی نه دستا و نه خواهر بزرگترش هیچکدام مدرسه نرفتهاند. والدین دستا سواد خواندن و نوشتن ندارند اما شمردن و حسابکردن را بلدند.
خانه دستا، برق و آب لولهکشی ندارد. در جایی که آنها زندگی میکنند، منابع آب، زمین چرای دام، و جنگل و بیشهزارها دارایی اشتراکیاند. همه مردم روستای دستا در این داراییها شریکاند، اما روستاییان به غریبهها اجازه استفاده از آنها را نمیدهند. آوردن آب، جمعآوری هیزم، و چیدن میوههای جنگلی و گیاهان خودرو از مشاعات محلی کار هر روز مادر دستا و دخترانش است. مادر دستا غالب اوقات از این شکایت دارد که هر سال که میگذرد جمعآوری مایحتاج روزانه وقت و نیروی بیشتری میطلبد.
هیچ نهاد مالی برای ارایه وام یا خدمات بیمهای در آن نزدیکیها وجود ندارد. به سبب پرهزینه بودن مراسم خاکسپاری، پدر دستا از مدتها پیش به یک طرح بیمه اجتماعی به نام ایدیر پیوسته است و ماهانه مبلغی پول به این نهاد میپردازد. پدر دستا برای خریدن گاوی که اکنون دارند تمام پول نقدی را که در خانه پسانداز کرده بود خرج کرد و تازه مجبور شد از خویشاوندان هم قرض کند و روی آن بگذارد، با این وعده که هر زمان توانست بدهیاش را خواهد داد. در عوض خویشاوندان هم وقتی به پول نیاز دارند برای قرض گرفتن پیش او میآیند که اگر بتواند به آنها میدهد. پدر دستا میگوید این نوع اقدامات معامله به مثل که وی و دوروبریهایش انجام میدهند بخشی از فرهنگ آنها است. او همچنین میگوید دارایی اصلی وی پسرانش هستند چون که آنها از وی و مادرشان در سنین پیری مراقبت خواهند کرد.
کارشناسان آمارهای اقتصادی برآورد میکنند که با لحاظ تفاوت هزینه زندگی در اتیوپی و آمریکا، درآمد خانوادهی دستا حدود 5500 دلار در سال است که 1100 دلار آن مربوط به محصولاتی میشود که از مشاعات محلی برداشت میکنند. اما چون میزان بارندگی در هر سال متفاوت است، درآمد خانواده دستا نوسان زیادی دارد. در سالهای کمباران، غلاتی که در خانه ذخیره کردهاند مدتها پیش از رسیدن فصل برداشت آتی به پایان میرسد. غذا در آن هنگام چنان کمیاب میشود که همگی به خصوص بچههای کوچک ضعیف میشوند و تنها پس از برداشت محصول است که دوباره جان میگیرند. گرسنگی ادواری و بیماریها تا حدودی جلو رشد دستا و خواهران و برادرانش را میگیرد. در طول این سالها دو فرزند خانواده در کودکی جانشان را از دست دادهاند، یکی از مرض مالاریا و دیگری از اسهال، و چند بچه هم مرده به دنیا آمدهاند.
دستا میداند که تا پنج سال دیگر ازدواج میکند (به احتمال بسیار زیاد با مردی کشاورز، مثل پدرش) و سپس معاش او از زمین شوهرش در دهکدهای نزدیک تامین خواهد شد. او پیشبینی میکند که زندگیاش شبیه زندگی مادرش باشد.
انتهای خبر
اخبار
- دکتر رضوی زاده: مقاصد سنتی برای آکه بتوانند درعرصه رقابت باقی بمانند باید خیلی نوگراتر باشند
- رضا رضوانی: مقاصد گردشگری چرخه عمر دارند، در صورت نداشتن تمهیدات مناسب دچار افول خواهند شد
- دکتر علی رهنما: میزان ماندگاری زائران در مشهد 5 شب بوده است
- رئیس پژوهشکده گردشگری پژوهشگاه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور: نباید به مسائل آموزشی و پژوهشی گردشگری به عنوان هزینه بنگریم
- بیست و پنجمین شماره فصلنامه علمی "مطالعات اجتماعی گردشگری" منتشر شد
- قهرمان عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب مطرح کرد اهمیت واژه مهماننوازی در امر زیارت
- درخشش عضو هیات علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی در مسابقه دیتاژورنالیسم دقیقه ۱۴۰۲
- بازدید عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از فعالیت های جهاددانشگاهی خراسان رضوی
- دکتر بخشی در نشست «توصیف تحلیلی گردشگری پزشکی در گردشگران داخلی و خارجی کشور»: مشهد در صدر شهرهای مورد مراجعه زائران خارجی و گردشگران داخلی برای درمان است
- بازدید رایزن اقتصادی ایران در هرات افغانستان از پژوهشکده گردشگری
- دکتر حامد بخشی در نشست«بررسی رفتار زائران و گردشگران شهر مشهد در حوزه اقامتگاه»: میانگین گردشگران و زائران مشهد استطاعت بالاتری نسبت به میانگین کشوری دارند
- کارگاه تدوین بسته سفر گردشگری سلامت